حسين گلستاني از شاعران طنزسرا بود كه سالهاي متمادي با نشريات گلآقا و توفيق همكاري داشت
مهرماه سال ۱۳۸۶ يكي ديگر از طنزپردازان پيشكسوت و همكاران هميشگي گلآقا روي در نقاب خاك كشيد.حسين گلستاني از شاعران طنزسرا بود كه سالهاي متمادي با نشريات گلآقا و توفيق همكاري داشت. او سال ۱۳۰۵ هجري شمسي در روستاي بجدن از توابع سبزوار به دنيا آمد. دوران دبيرستان را در مدرسه نظام طي كرد و سپس از دانشكده افسري با درجه ستوان دومي فارغالتحصيل شد. رشته تخصصي او در ارتش رسته موتوري بود. در ارتش مدارج نظامي را با موفقيت پشت سر گذاشت و سرانجام با درجه سرهنگي بازنشسته شد. پدر وي (سلطانمراد گلستاني) از شاعران شناخته شده سبزوار بود به همين جهت او نيز از كودكي و نوجواني به شعر و ادبيات علاقهمند و در دوران دبيرستان از مسلطترين دانشآموزان به ادبيات بود و در همين زمان با نشريات آن دوره همكاري داشت. حسين مسرور استاد ادبيات گلستاني در دانشكده افسري بود كه همواره از او به نيكي ياد ميكرد. علاقه گلستاني به ادبيات باعث شد كه تا پايان دانشكده افسري تمام ديوان حافظ را حفظ كند. از سال ۱۳۲۶ فعاليت خود را با روزنامه توفيق آغاز كرد كه بدون افشاي نام اصلي و مشخصات خود از طريق نامه آثارش را به اين نشريه ميفرستاد كه به چاپ ميرسيد. از سال ۱۳۷۰ نيز به گلآقا پيوست كه اين همكاري تا آخرين لحظه ادامه داشت. از اسامي مستعار او ميتوان الابابيل، ابابيل، اخفش، شبگير، حاشيهپرداز و ابوقبيس را نام برد.
انتشارات گلآقا تاكنون دو كتاب از آثار او به نامهاي بزغاله باهوش و شغال خرسوار را كه تنظيمي از حكايتهاي قديمي ايراني است، منتشر كرده است. حسين گلستاني سرانجام ۲۶ مهرماه پس از طي يك دوره بيماري به سراي باقي شتافت.در ادامه می توانید یک خاطره درباره این شاعر طناز و یکی از نمونه آثار چاپ شده اش در نشریات گل آقا را بخوانید.
در ايام جواني
در روزهای پیشکسوتی و در مجلس بزم طنازان در آبدارخانه شاغلام در کنار عمران صلاحی و منوچهر احترامی
به ياد گلستاني
دكتر مسعود كيمياگر (طنز پرداز)
حسين گلستاني شاعر طنزسرا و دوستداشتني درگذشت. گلستاني كه از چندين دهه پيش ابتدا با توفيق (با نام مستعار اخفش) و سپس گلآقا همكاري ميكرد شاعري خوشقريحه و با معلومات بود. من خودم شخصاً هر بيتي را كه خوب خاطر نميآوردم از او ميپرسيدم و او بلافاصله پاسخ ميداد، يا اگر نام شاعر شعري را نميدانستم، حافظه كامپيوتري او نام شاعر را بدون مكث و ترديد بيان ميكرد. به راستي كه او يك فرهنگ متحرك بود و مرا ياد داستاني كه به يكي از رؤساي اسبق مشهورترين دبيرستان تهران نسبت ميدهند ميانداخت. حتماً شما هم شنيدهايد كه اين رئيس شريف دبيرستاني كه نميخواهم نامش را ببرم، همسر خارجي داشت و ميگويند يك روز سر كلاس گفته من به فرهنگ لغت احتياج ندارم و هر وقت معني لغتي را بخواهم از همسرم ميپرسم، و يكي از دانشآموزان در جواب ايشان به شوخي خواستهاي را مطرح كرده بود كه به دلايل فني در اينجا قابل ذكر نيست. گلستاني مسنترين يا شايد يكي از مسنترين همكاران گلآقا از ميان ما رفت، روحش شاد باد. حالا بايد دنبال يك فرهنگ سيار ديگر بگرديم.
به نقل از ماهنامه گل آقا پياپي ۱۹۲ سال۱۳۸۶
درهاي بسته علني!
اخفش
«دادگاه محسن كديور در جلسه علني…» ـ روزنامه رسالت ۷۸/۱/۲۶
«كديور پشت درهاي بسته محاكمه شد.» ـ روزنامه آريا در همان ۷۸/۱/۲۶
گفت «رسالت» كه دادگاه «كديور»
شد «علني» برگزار، هر چه نكوتر
ليك نوشت «آريا» كه محكمه وي
در پس درهاي بسته گشت مقرر
گفت غضنفر: به شهر «هرت» عجب نيست
گر كه شود «ريش پهن و كوسه» ميسر!
هفته نامه گل آقا پياپي ۴۰۴ سال۱۳۷۸
لینک خبر :
http://golagha.ir/news/?ty=2&id=3589
این مطلب بدون برچسب می باشد.
تمامی حقوق این سایت مربوط به تینا سیستم میباشد
طراحی سایت : کلکسیون طراحی